آشنایی با تکنیک های عجیب و غریب ساخت انیمیشن : تخته سنجاق

۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه , Posted by Elnaz Forouhari at ۱۱:۲۳:۰۰
Share

برای ساخت یک انیمیشن از راهها و تکنیک های مختلفی می شه استفاده کرد. بعضی از این راهها خیلی عجیب و غریبند. کلا از هر روشی استفاده کنیم که در نهایت بیننده گول بخوره که اجسام و تصاویر زنده هستن و حرکت می کنند، می تونیم بگیم که انیمیشن ساختیم.

بیشتر آدمها فقط با انیمیشن های سنتی آشنا هستند و انیمیشن های سه بعدی. ممکنه راجع به انیمیشن stopmotion هم چیزهایی بدونند. خیلی ها هنوز تفاوت اینها رو هم درست تشخیص نمی دن. ولی به جز اینها، هنوز روشهای کشف شده و کشف نشده زیادی برای ساخت انیمیشن هست. بعضی از این روشها اونقدر سخت و زمان بره که آدم باورش نمی شه یه آدم هنری، یا یه تیم دیوانه، بشینه اونها رو بسازه.

خب... این همه روده درازی کردم که بگم این پست رو برای آشنایی با تکنیک های هنری و عجیب غریب ساخت انیمیشن زدم.

....................


Pinscreen یا تخته سنجاق

وسایل لازم:

- یک عدد هنرمند که صبر ایوب داشته باشه
- یک عدد تخته سنجاق و ابزارهای مربوطه
- نور، دوربین، فیلمنامه، استوری برد و این بند و بساطها :D

(هنرمندی که انتخاب می کنین باید توجیه بشه که بعد از یه مدت، سرش رو نکوبه به تخته سنجاق. خود کشی هم نکنه. زیادی باید باحوصله باشه... Pinscreen یه تکنیک سخت و طاقت فرسائه)

عکس سمت راست: تخته سنجاقی که در سال 1972 در NFB استفاده می شد
عکس وسط: Jacques Drouin در حین ساختن Mindscape در 1976
عکس سمت چپ: یک فریم از Mindscape که در 1976 توسط Jacques Drouin ساخته شد


تخته سنجاق:

در روش pinscreen از یه تخته عمودی سفید رنگ (به اسم تخته سنجاق) فریم به فریم عکسبرداری می شه. سایز این تخته معمولا A3 یا بزرگتره. در این تخته به طور منظم سوراخهای نزدیک به هم و ریزی قرار داده شده و از هر سوراخ، یک سوزن فلزی بیرون آمده. این سوزنها به راحتی در جای خود بالا و پایین می رن. سوراخها می تونن بطور منظم زیر هم چیده شده باشند، یا یک ردیف در میون.




تصویر بعدی مربوط به تخته سنجاقیه که توسط McLaren معرفی شده بود. با ساختاری که این داره، فشار سوزنها رو راحت تر می شه کنترل کرد. زیر هر سوزن یه استوانه ست که با اون می شه ارتفاع سوزن از تخته سنجاق سفید رنگ رو راحت تر تخمین زد.



بسته به سایز تخته سنجاق، تعداد سوزنها می تونه بین 80 هزار تا یک میلیون عدد باشن. ارتفاع سوزنها به قدری هست که بشه اونها رو در جای خود در تخته سنجاق فرو کرد، یا بیرون آورد. از پشت تخته سنجاق هم می شه این کارها رو کرد. نوک سوزنها (در هر دو طرف تخته سنجاق) باریکتر از بدنه آنهاست.



روش کار با تخته سنجاق:

ایجاد تصویر در pinscreen بر مبنای سایه سوزنهاست که بر روی سفیدی تخته می افته. با کمک سیاهی ها و سفیدی ها می شه رنگهای خاکستری هم درست کرد. تصویر زیر یه مدل کوچک شده از تخته سنجاقه.



حالا بذارید از جلو به تخته سنجاق نگاه کنیم. وقتی سوزنها داخل تخته سنجاق باشند، هیچ سایه ای درست نمی کنند و رنگ سفید تخته سنجاق معلوم می شه. اگه یه سوزن رو از پشت فشار بدیم که بیرون بزنه، سایه اش روی تخته سنجاق می افته. هر چی سوزن بالاتر باشه، سایه ای که درست می کنه بلندتره.


به جای یک سوزن می شه تعداد بیشتری از اونها رو به سمت بیرون فشار داد. در عکس پایین، سوزنها رو تا نصفه بیرون آورده اند. سایه تشکیل شده، ولی مابین اونها سفیدی صفحه هم معلومه. این باعث می شه که به نظر بیاد رنگش خاکستری شده. اگه همه سوزنها تا ته بیرون باشند، سایه ای که درست می شه تا سوزن بعدی امتداد پیدا می کنه و هیچ نوری روی صفحه سفید نمی افته. اون موقع رنگ سیاه شکل می گیره. در پشت صفحه سنجاق، دقیقا رنگها برعکس دیده می شن (عین نگاتیو).


انیمیشن:

برای متحرک سازی تصاویر بر روی تخته سنجاق، اول باید بوسیله ابزارهایی تمام سوزنها را در دو طرف تخته سنجاق بالا و پایین کرد تا زمانی که به تصویر دلخواه برسیم. بعد یه عکس از تصویر ساخته شده گرفته می شه. بعدش روی تخته سنجاق، با تغییر دادن ارتفاع سوزنها تصویر بعدی رو می سازن و باز عکس می گیرند. کل انیمیشن این تصویرهاییه که به تدریج و پله پله، با کمک تصویر قبلی ساخته می شن.


دردسرها:

تعداد بسیار کمی از انیماتورها از این روش برای ساخت انیمیشن استفاده می کنند و تعداد کمی فیلم با این روش ساخته شده. Alexeieff و Parker با این روش 6 فیلم ساخته اند. استودیویی به نام National Film Board در مونترال کانادا توسط Jacques Drouin برای ساختن یکی از فیلمهاش مورد استفاده قرار گرفت. Mindscape نام فیلم اوست که به عنوان یک نمونه تجربی مطرح می شه.

چرا تعداد فیلمهای ساخته شده با پین اسکرین اینقدر کمه و چرا تعداد بسیار کمی از انیماتورها از این تکنیک استفاده کرده اند؟ آیا این روش برای هنرمندان جذابیتی نداره؟؟ یکی از مشکلات به خاطر ساختن فریم هاست. اساسا تکنیک ساده ست و یک سوزن، خیلی کوچک، سبک و ارزونه. ولی بیاید اونو ضرب در میلیون کنید. حالا به یه وسیله بزرگ، سنگین و گران قیمت تبدیل می شه.

مشکل بعدی اینه که کار کردن با تخته سنجاق واقعا آسون نیست. صرف نظر از اینکه سوزنها باید با دست بالا و پایین بشن تا یک تصویر مشخص شکل بگیره، مشکل بزرگتر اینه که واقعا غیر ممکنه یک فریم رو دوباره برای یک سکانس بازسازی کرد. یعنی اگه یه مشکل در یک فریم بوجود بیاد، به راحتی همه کارهایی که برای کل یک سکانس انجام شده، از بین می ره. برای ساخت یک سکانس، باید دقت و تخصص زیادی داشت. چه برسه به اینکه یک فیلم کامل رو بخوایم با استفاده از این تکنیک بسازیم.

حتی در صورتی که هیچ مشکلی در حین کار پیش نیاد، خود انیمیت هم یه مشکل بزرگه. تصور کنید بخوایم یه حیوان رو در یک فضای باز حرکت بدیم. هر دفعه که حیوان حرکت می کنه، اون قسمتی از پس زمینه که دوباره دیده می شه باید با دقت بازسازی بشه. پس انیمیت باید متوقف بشه و زمان صرف کنیم تا بک گراند رو ترمیم کنیم.

یکی از روشهایی که می شه استفاده کرد برای اینکه انیمیت کردن یک کاراکتر رو بپیچونیم اینه که حرکات پیچیده رو کم کنیم و در عوض از حرکات دوربین بیشتر استفاده کنیم. بهتره بیشتر از fade in و fade out استفاده کنیم. در پین اسکرین، برای هم نیم ثانیه می شه حتی از دو تا تصویر استفاده کرد (برای ساخت انیمیشن در حالت عادی باید برای هر نیم ثانیه حداقل 6 تصویر استفاده بشه).

تاریخچه pinscreen:

در اوایل 1930 یک حکاک روسی به اسم Alexandre Alexeïeff که در فرانسه زندگی می کرد تصمیم گرفت که فیلمساز بشه. چون می خواست نسبت به زیبایی شناختی و هنر خط و سایه ها در حکاکی وفادار بمونه یک وسیله جدید اختراع می کنه به اسم: pinscreen (عکس قبلی).

در 1933 Alexeïeff با کمک شریکش Claire Parker، فیلم Night on Bald Mountain رو ساخت. در 1943 به شمال آمریکا مهاجرت کردند و فیلم En passant را برای NFB ساختند. در آنجا Norman McLaren کارهای اونها رو تحسین می کرد.

انیماتورهای NFB به پین اسکرین علاقه مند شدند و در 1968 موسیقیدانی به اسم Maurice Blackburn که یکی از دوستان McLaren بود، یک فیلم تجربی به نام Ciné-crime ساخت و در آن از پین اسکرین استفاده کرد. او در کنار موسیقی پیچیده این فیلم، مدل کوچکی از این دستگاه رو بکار برد.

در 1972 Alexeïeff و Parker دوباره به NFB دعوت شدند. در آن زمان NFB یک تخته سنجاق بزرگ درست کرده بودند و دو هنرمند برای آموزش گروههایی از فیلمسازان ورک شاپهایی ترتیب دادند.

ولی مشکلی وجود داشت. زمان زیادی تصور می شد که روش pinscreen بعد از سازندگانش از بین می ره. ولی بعد، Jacques Drouin تصمیم گرفت که ازش برای ساختن فیلمهاش استفاده کنه. در 1974 فیلم Trois exercices sur l'écran d'épingles d'Alexeïeff را ساخت. دو سال بعد، او از زیر سایه سنگین Alexeïeff بیرون رفت و روش خودش رو در فیلم Mindscape بکار گرفت. بعد از موفقیت Mindscape، او با رنگ کردن تصاویر با استفاده از نورهای رنگی، ابتکار جدیدی به خرج داد و از این روش در 1986 در فیلم Nightangel استفاده کرد. این فیلم تلفیق دو تکنیک با همه. عروسکها داستان رو بازی می کنند و همزمان پس زمینه به صورت پین اسکرین عوض می شه. Drouin از این روش در سه فیلم بعدی اش هم استفاده کرد:
Ex-child (1994), A Hunting Lesson (2001) and Imprints (2004)o



عکس سمت راست: Jacques Drouin در حال ساخت فیلم Imprints در 2004
عکس سمت چپ: یک فریم از Imprints که در 2004 توسط Jacques Drouin ساخته شد


تصاویر زیر از فیلم Palavras de Pessoa هستند که توسط J. Xavier و P.F ساخته شده اند.



دیدن یک فیلم 40 ثانیه ای از نحوه عمل کردن تخته سنجاق در اینجا.
انیمیشن le nez که Parker و Alexeieff با روش پین اسکرین ساخته بودند. 5 دقیقه در اینجا.


مترجم: الناز فروهری
اولین انتشار در فروممجیدآنلاین
برگرفته از:
writer2001 و nfb

Currently have 2 نظر:

  1. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
  1. با سلام و خسته نباشید
    اگر مایل هستید، با هم تبادل لینک کنیم.
    با سپاس

    http://animationnews.blogfa.com