مراحل ساخت انیمیشن (قسمت اول) ایده ـ فیلمنامه ـ نما
۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه
, Posted by Elnaz Forouhari at ۹:۴۹:۰۰
Share
ایده اولیه:
فیلمنامه حول یک داستان یا ایده شکل می گیرد. ایده اولیه، موضوعی است که فیلمنامه بر اساس آن نوشته می شود.
این ایده ها از کجا می آیند؟ ایده ها می توانند "واقعی" و یا "خیالی" باشند. نویسنده می تواند درباره چیزی که برای خودش یا شخص دیگری اتفاق افتاده بنویسید. و یا چیزی خیالی و غیر واقعی را تصور کند.
به طور کلی همه داستانها، چه خیالی باشند و چه واقعی، حاوی پیام هستند. این پیام باید طوری روایت شود که برای بیننده جذابیت داشته باشد. هر داستانی یک ایده اصلی دارد که خط کلی داستان را می سازد. ایده های فرعی تر به کمک ایده اصلی می آیند تا داستان بهتر بیان شود.
قهرمان داستان در مقابل یک ضد قهرمان قرار می گیرد که می تواند شخص، گروه، یک حادثه و یا هر چیز دیگری باشد. در داستانهای کلاسیک نبرد بین قهرمان و ضد قهرمان هر چه طولانی تر و نابرابرتر باشد، داستان جذاب تر می شود.
داستان های کلاسیک با یک مقدمه آغاز می شوند. در این مقدمه، کاراکترها با موقعیت های عادی و روزمره شان معرفی می شوند. بعد، یک اتفاق و یا موضوعی باعث می شود که شخصیت ها به چالش کشیده شوند و کشمکشی بوجود بیاید. سپس داستان به یک نقطه اوج می رسد که اوج این درگیری ها و کشمکش هاست. بعد از مدتی، روند داستان مجددا آرام شده و در اینجاست که ایده و پیام داستان مشخص می شود. پایان داستان می تواند خوشایند باشد یا ناراحت کننده. فضای تعلیقی باشد، و یا داستان به نقطه شروع بازگردد. می تواند یک پایان باز باشد تا ذهن مخاطب درگیر شود و خودش آنرا حدس بزند و ...
داستانها را می توان به دو روش تقسیم بندی کرد: "پهلوانی" و "رومانتیک". داستانهای پهلوانی action ترند و داستانهای رومانتیک بیشتر حاوی کلام اند. معمولا داستانهای پهلوانی را پسرها بیشتر می پسندند و داستهانهای رومانتیک را دخترها.
داستانهای موفق ترکیبی از تمام ویژگی ها را با هم دارند.
فیلمنامه:
در کتاب "توليد انيميشن" نوشته "زهرا دولتآبادي" آمده است که: "شما اگر بهترين عوامل توليد، بهترين هنرمندان عرصه انيميشن و بهترين و مطرح ترين صداپيشگان را همراه داشته باشيد، اگر فيلمنامه شما کارگر نيفتد شکست خواهيد خورد."
فیلمنامه مهمترین قسمت تولید انیمیشن است. با یک فیلمنامه بد نمی توان فیلم موفقی تولید کرد. یک فیلمنامه بد انیمیشن را نمی توان در مرحله تولید اصلاح کرد. زیرا کوچکترین تغییر در جزییات به معنای طراحی مجدد تمامی صحنه ها و گاهی چند هزار صفحه طراحی است. به همین دلیل برای فیلمنامه باید ارزش زیادی قائل شد.
خلق شخصیت ها بستگی به ایده اصلی فیلمنامه دارد. در انیمیشن، شخصیت ها با قابلیت های بیشتری می توانند خلق شوند. چون محدودیت هایی که در فیلمهای زنده وجود دارد، در انیمیشن نیست. کاراکترها می توانند هر نوع انعطاف پذیری قابل تصور را داشته باشند. در هنگام شخصیت پردازی باید ظاهر یا "تیپ" کاراکترها را مشخص کرد. هر گروه و صنفی، کاراکترهایی با تیپ خاص خود را دارد. مثلا تیپ راننده تاکسی، دکتر و ... با هم فرق دارند. هنگام شخصیت پردازی هرچه بیشتر راجع به شخصیت پردازی، تیپ، خصوصیات و خلق و خوی کاراکترها توجه کرد، راحت تر می توان فیلمنامه را نوشت.
اصطلاحات فیلمنامه:
shot (شات، نما، پلان): کوچکترین عنصر فیلمنامه است. بطور کلی فاصله روشن شدن دوربین، تا خاموش شدن آن یک شات است.
scene (سن، صحنه): چند شات که در یک مکان اتفاق بیافتد، یک scene را تشکیل می دهد.
sequence (سکانس، فصل): چند scene که یک موضوع واحد را دنبال کنند، یک سکانس را می سازند. وقتی موضوع داستان عوض می شود، داستان از یک سکانس به سکانس دیگری می رود.
نقاط عطف: به قسمتی از داستان گفته می شود که اتفاق یا رویدادی باعث می شود مسیر داستان ناگهان عوض شود. شناختن نقاط عطف در فیلمنامه نویسی ضروری است. در هنگام نوشتن فیلمنامه ابتدا باید شروع، پایان، و نقاط عطف داستان را مشخص کنیم. یک فیلمنامه تا 15 نقطه عطف هم می تواند داشته باشد.
مثال: قسمتی از یک فیلم نامه از جفری اسکات (مترجم: مریم عباسپور، از کتاب: مجموعه مقالات تخصصی انیمیشن):
fade in:
خارجی. محله کبوترها- روز
pan روی محله- از تابلویی می گذرد که بر روی آن نوشته شده: محله ماکیان. pan ادامه می یابد، از خانه جوجه می گذرد و روی خانه درب و داغان موچ می ایستد. (دوربین) وارد می شود.
داخلی. آشپزخانه موچ
مثل همیشه به هم ریخته است. موچ در یخچال را باز می کند، خالی است مثل همیشه. کابینت را باز می کند، خالی. کشو را باز می کند، خالی. داخل سطل آشغال را نگاه می کند، خالی
موچ: این اصلا خوب نیست. باید یه چیزی برای خوردن این طرف ها پیدا بشه.
او خم می شود، و کات...
زیر یخچال
چشمان موچ به دقت زیر یخچال را بازرسی می کند. تنها یک خرده نان وجود دارد. موچ متوجه آن می شود. لب هایش را لیس می زند.
موچ: اوه، پسر! یه تکه نون!
دستش را دراز می کند تا نان را بردارد. یک سوسک حمام با یک حرکت سریع می پرد و قبل از موچ خودش را به نان می رساند و آن را می خورد. افکت صوتی: صدای جویدن، قورت دادن، آروغ زدن. بعد زبانش را برای موچ در می آورد و به سرعت بیرون می پرد.
...
خلاصه داستان: پس از اینکه موریس به اشتباه فکر می کند یک دندانش را از دست داره، موچ خودش را به شکل یک پری دندان در می آورد، به این امید که غذایی به دست بیاورد. اما تنها چیزی که نصیب او می شود از دست دادن تمام دندانهایش است. و حتی مجبور می شود برای جبران خسارت و آزاری که به موریس رسانده، به او پول هم بدهد.
فهرست کاراکترها: موریس- موچ
اصطلاحات نما:
داخلی= نمایی در داخل یک محیط سر بسته.
خارجی= نمایی که در یک فضای باز است.
long shot (نمای دور)= نمایی که دوربین از زاویه دور آنرا نمایش می دهد. بیشتر برای معرفی فضای کلی استفاده می شود.
medium shot (نمای متوسط)= نمای کمر به بالا. در انیمیشن از این نما خیلی استفاده می شود.
close up (نمای نزدیک)= نمایی که موضوع را از نزدیک می گیرد. از آن بیشتر برای تاکید حالت کاراکتر استفاده می شود.
insert= نمای نزدیک از یک شی، مثل ساعت، تلفن و...
P.O.V یا point of view (نقطه دید)= نمایی که از دید یکی از کاراکترها گرفته می شود.
over shoulder shot (نما از روی شانه)= نمایی که از پشت سر کاراکتر و پس زمینه و موضوعی که به آن نگاه می کند گرفته می شود.
high angle= زاویه از بالا به پایین دوربین. این نما حالت تحقیر کننده دارد.
low angle= زاویه از پایین به بالا دوربین. این نما موضوع را قوی تر و گاهی ترسناک نشان می دهد.
eye level= زاویه دوربین در حالت نرمال، در حد چشم.
اصطلاحات حرکت دوربین:
pan= حرکت افقی دوربین.
tilte= حرکت عمودی دوربین.
zoom in= جلو رفتن دوربین، یا نزدیک شدن دوربین به موضوع.
zoom out= عقب رفتن دوربین، یا دور شدن دوربین از موضوع.
arc= حرکت دایره وار و چرخشی دوربین.
روشهای اتصال دو تا صحنه به هم:
cut= برش ساده از یک صحنه به صحنه بعد.
fade in= ظاهر شدن تصویر مثلا از سیاه.
face out= محو شدن تصویر مثلا به سیاهی.
disolve= صحنه اول محو می شود، و همزمان صحنه دوم روی اولی ظاهر می شود.
wipe= روبش صحنه قدیمی توسط صحنه جدید با افکتهایی مثل خطوط عمودی یا اریب...
flash back= اصطلاحی برای بازگشت به گذشته و دیدن تصاویر خاطره انگیز.
flash forward= اصطلاحی برای سفر به آینده و دیدن تصویر آینده.
محقق و نویسنده: الناز فروهری
اولین انتشار در فروم مجیدآنلاین
فیلمنامه حول یک داستان یا ایده شکل می گیرد. ایده اولیه، موضوعی است که فیلمنامه بر اساس آن نوشته می شود.
این ایده ها از کجا می آیند؟ ایده ها می توانند "واقعی" و یا "خیالی" باشند. نویسنده می تواند درباره چیزی که برای خودش یا شخص دیگری اتفاق افتاده بنویسید. و یا چیزی خیالی و غیر واقعی را تصور کند.
به طور کلی همه داستانها، چه خیالی باشند و چه واقعی، حاوی پیام هستند. این پیام باید طوری روایت شود که برای بیننده جذابیت داشته باشد. هر داستانی یک ایده اصلی دارد که خط کلی داستان را می سازد. ایده های فرعی تر به کمک ایده اصلی می آیند تا داستان بهتر بیان شود.
قهرمان داستان در مقابل یک ضد قهرمان قرار می گیرد که می تواند شخص، گروه، یک حادثه و یا هر چیز دیگری باشد. در داستانهای کلاسیک نبرد بین قهرمان و ضد قهرمان هر چه طولانی تر و نابرابرتر باشد، داستان جذاب تر می شود.
داستان های کلاسیک با یک مقدمه آغاز می شوند. در این مقدمه، کاراکترها با موقعیت های عادی و روزمره شان معرفی می شوند. بعد، یک اتفاق و یا موضوعی باعث می شود که شخصیت ها به چالش کشیده شوند و کشمکشی بوجود بیاید. سپس داستان به یک نقطه اوج می رسد که اوج این درگیری ها و کشمکش هاست. بعد از مدتی، روند داستان مجددا آرام شده و در اینجاست که ایده و پیام داستان مشخص می شود. پایان داستان می تواند خوشایند باشد یا ناراحت کننده. فضای تعلیقی باشد، و یا داستان به نقطه شروع بازگردد. می تواند یک پایان باز باشد تا ذهن مخاطب درگیر شود و خودش آنرا حدس بزند و ...
داستانها را می توان به دو روش تقسیم بندی کرد: "پهلوانی" و "رومانتیک". داستانهای پهلوانی action ترند و داستانهای رومانتیک بیشتر حاوی کلام اند. معمولا داستانهای پهلوانی را پسرها بیشتر می پسندند و داستهانهای رومانتیک را دخترها.
داستانهای موفق ترکیبی از تمام ویژگی ها را با هم دارند.
فیلمنامه:
در کتاب "توليد انيميشن" نوشته "زهرا دولتآبادي" آمده است که: "شما اگر بهترين عوامل توليد، بهترين هنرمندان عرصه انيميشن و بهترين و مطرح ترين صداپيشگان را همراه داشته باشيد، اگر فيلمنامه شما کارگر نيفتد شکست خواهيد خورد."
فیلمنامه مهمترین قسمت تولید انیمیشن است. با یک فیلمنامه بد نمی توان فیلم موفقی تولید کرد. یک فیلمنامه بد انیمیشن را نمی توان در مرحله تولید اصلاح کرد. زیرا کوچکترین تغییر در جزییات به معنای طراحی مجدد تمامی صحنه ها و گاهی چند هزار صفحه طراحی است. به همین دلیل برای فیلمنامه باید ارزش زیادی قائل شد.
خلق شخصیت ها بستگی به ایده اصلی فیلمنامه دارد. در انیمیشن، شخصیت ها با قابلیت های بیشتری می توانند خلق شوند. چون محدودیت هایی که در فیلمهای زنده وجود دارد، در انیمیشن نیست. کاراکترها می توانند هر نوع انعطاف پذیری قابل تصور را داشته باشند. در هنگام شخصیت پردازی باید ظاهر یا "تیپ" کاراکترها را مشخص کرد. هر گروه و صنفی، کاراکترهایی با تیپ خاص خود را دارد. مثلا تیپ راننده تاکسی، دکتر و ... با هم فرق دارند. هنگام شخصیت پردازی هرچه بیشتر راجع به شخصیت پردازی، تیپ، خصوصیات و خلق و خوی کاراکترها توجه کرد، راحت تر می توان فیلمنامه را نوشت.
اصطلاحات فیلمنامه:
shot (شات، نما، پلان): کوچکترین عنصر فیلمنامه است. بطور کلی فاصله روشن شدن دوربین، تا خاموش شدن آن یک شات است.
scene (سن، صحنه): چند شات که در یک مکان اتفاق بیافتد، یک scene را تشکیل می دهد.
sequence (سکانس، فصل): چند scene که یک موضوع واحد را دنبال کنند، یک سکانس را می سازند. وقتی موضوع داستان عوض می شود، داستان از یک سکانس به سکانس دیگری می رود.
نقاط عطف: به قسمتی از داستان گفته می شود که اتفاق یا رویدادی باعث می شود مسیر داستان ناگهان عوض شود. شناختن نقاط عطف در فیلمنامه نویسی ضروری است. در هنگام نوشتن فیلمنامه ابتدا باید شروع، پایان، و نقاط عطف داستان را مشخص کنیم. یک فیلمنامه تا 15 نقطه عطف هم می تواند داشته باشد.
مثال: قسمتی از یک فیلم نامه از جفری اسکات (مترجم: مریم عباسپور، از کتاب: مجموعه مقالات تخصصی انیمیشن):
fade in:
خارجی. محله کبوترها- روز
pan روی محله- از تابلویی می گذرد که بر روی آن نوشته شده: محله ماکیان. pan ادامه می یابد، از خانه جوجه می گذرد و روی خانه درب و داغان موچ می ایستد. (دوربین) وارد می شود.
داخلی. آشپزخانه موچ
مثل همیشه به هم ریخته است. موچ در یخچال را باز می کند، خالی است مثل همیشه. کابینت را باز می کند، خالی. کشو را باز می کند، خالی. داخل سطل آشغال را نگاه می کند، خالی
موچ: این اصلا خوب نیست. باید یه چیزی برای خوردن این طرف ها پیدا بشه.
او خم می شود، و کات...
زیر یخچال
چشمان موچ به دقت زیر یخچال را بازرسی می کند. تنها یک خرده نان وجود دارد. موچ متوجه آن می شود. لب هایش را لیس می زند.
موچ: اوه، پسر! یه تکه نون!
دستش را دراز می کند تا نان را بردارد. یک سوسک حمام با یک حرکت سریع می پرد و قبل از موچ خودش را به نان می رساند و آن را می خورد. افکت صوتی: صدای جویدن، قورت دادن، آروغ زدن. بعد زبانش را برای موچ در می آورد و به سرعت بیرون می پرد.
...
خلاصه داستان: پس از اینکه موریس به اشتباه فکر می کند یک دندانش را از دست داره، موچ خودش را به شکل یک پری دندان در می آورد، به این امید که غذایی به دست بیاورد. اما تنها چیزی که نصیب او می شود از دست دادن تمام دندانهایش است. و حتی مجبور می شود برای جبران خسارت و آزاری که به موریس رسانده، به او پول هم بدهد.
فهرست کاراکترها: موریس- موچ
اصطلاحات نما:
داخلی= نمایی در داخل یک محیط سر بسته.
خارجی= نمایی که در یک فضای باز است.
long shot (نمای دور)= نمایی که دوربین از زاویه دور آنرا نمایش می دهد. بیشتر برای معرفی فضای کلی استفاده می شود.
medium shot (نمای متوسط)= نمای کمر به بالا. در انیمیشن از این نما خیلی استفاده می شود.
close up (نمای نزدیک)= نمایی که موضوع را از نزدیک می گیرد. از آن بیشتر برای تاکید حالت کاراکتر استفاده می شود.
insert= نمای نزدیک از یک شی، مثل ساعت، تلفن و...
P.O.V یا point of view (نقطه دید)= نمایی که از دید یکی از کاراکترها گرفته می شود.
over shoulder shot (نما از روی شانه)= نمایی که از پشت سر کاراکتر و پس زمینه و موضوعی که به آن نگاه می کند گرفته می شود.
high angle= زاویه از بالا به پایین دوربین. این نما حالت تحقیر کننده دارد.
low angle= زاویه از پایین به بالا دوربین. این نما موضوع را قوی تر و گاهی ترسناک نشان می دهد.
eye level= زاویه دوربین در حالت نرمال، در حد چشم.
اصطلاحات حرکت دوربین:
pan= حرکت افقی دوربین.
tilte= حرکت عمودی دوربین.
zoom in= جلو رفتن دوربین، یا نزدیک شدن دوربین به موضوع.
zoom out= عقب رفتن دوربین، یا دور شدن دوربین از موضوع.
arc= حرکت دایره وار و چرخشی دوربین.
روشهای اتصال دو تا صحنه به هم:
cut= برش ساده از یک صحنه به صحنه بعد.
fade in= ظاهر شدن تصویر مثلا از سیاه.
face out= محو شدن تصویر مثلا به سیاهی.
disolve= صحنه اول محو می شود، و همزمان صحنه دوم روی اولی ظاهر می شود.
wipe= روبش صحنه قدیمی توسط صحنه جدید با افکتهایی مثل خطوط عمودی یا اریب...
flash back= اصطلاحی برای بازگشت به گذشته و دیدن تصاویر خاطره انگیز.
flash forward= اصطلاحی برای سفر به آینده و دیدن تصویر آینده.
محقق و نویسنده: الناز فروهری
اولین انتشار در فروم مجیدآنلاین
Currently have 0 نظر: